آخرین خبر سال۹۰
بعد از چندین ماه تحمل دردپهلو، دیروز واقعا نتونستم درد و، تحمل کنم رفتییم دکتر بعد از کلی آزمایشو معطلی،در کمال ناباوری گفت که سنگ کلیه دارم ،،،خیلی ناراحت شدیم ولی خوب چه میشه کرد،،،اینم آخرین هدیه سال۹۰ بود،،،
نویسنده :
بهار.مامانه عاشق
19:58
نوروز و غربت
وقتی تو غربت زندگی میکنی و از خانوادت دوری خیلی از ایام سالو احساس تنهایی میکنی،،روز مادر،،،روز پدر،،،روزهای رمضان و شبهای قدر،،،شب یلدا،،،روز تولد،،،و روزهای غریب محرم،،،ولی وقتی روز عید میاد یه بغضی ته گلوت تا شب ولت نمیکنه چون باید ،،،باید این روز به دیدار پدرو مادرمهربونت میرفتی و از صمیم قلب صورت ماهشونو میبوسیدی،،،با اینکه خیلی ازتون دورم هر لحظه به فکرتونم،انشالله همیشه سالم باشین،،،
نویسنده :
بهار.مامانه عاشق
19:35
*ماه و ستاره*
از اونجا قصه شروع شد که منو مریم جون غروب قدم میزدیم بیرون، هر سمت راه میرفتیم ماه تو اون شب قشنگ جلومون بود،،،مریمم با لبخند دست واسش تکون میداد ،،جالب اونجا بود که یه ستاره کنار ماه بود مریم صداش میکرد نینی،،،از اون موقع مریم جون شبا کنار پنجره با ماه و ستاره حرف میزنه،،،دست واسشون تکون میده،،،از تو اتاق واقعا منظره ماه ستاره زیباست* ...
نویسنده :
بهار.مامانه عاشق
20:42
شیرینترین درد
تنها دردی که طاقت فرساست اما انتظار میکشی که سراغت بیاد،،،،وقت اومدنش صورتت خیس اشک میشه و حس میکنی آخرین نفسات،،باز چشمات به عقربهای ساعت تا این درد بیشترو بیشتر بشن ،،،وقتی که تو اوج دردا هر دقیقش واست یه قرن میگذره و با همه وداع میکنی ،وقتی که از شدت درد فریاد میزنی و التماس کلمه* تحمل*رو میکنی باز چشمات به عقربه هاست که دقیقهها جاشونو به ثانیه بدن ،،ثانیه ائی که صدای گریهٔ تو کودک دلبند شنیده شود،،ثانیه ائی که ۹ ماه آغوش گرم مادر منتظر اوست،اون ثانیه است که اسم آن همه درد&nb...
نویسنده :
بهار.مامانه عاشق
20:41
اگه از من بپرسن؟؟؟
اگه از من بپرسن بياد ماندگارترين خاطرات زندگییت چیه؟؟؟ ميگم خاطرات كودكي همراه با برادرام و خواهرم اگه از من بپرسن مقدستریین افراد زندگییت کیین؟میگم مهربانترین خلقت خدا پدر و مادرم اگه از من بپرسن ،سخترين لحظيه زندگيت كي بود؟؟؟ميگم دور شدن از خانوادمو آمدنم به غربت،،، ،اگه از من بپرسن،بهترين هديه ائي كه خدا به تو داده چيه ؟؟؟ميگم عشق ابدییم همسر پاکم اگه از من بپرسن،شيرينترين لحظيه زندگيت كي بود؟؟؟ميگم زايمان اوّلم و تولد گوهر وجودم دخترم مريم،،،، اگه از من بپرسن،تلخترين ,,,,,تلخترين لحظيه زندگيت كي بود ؟؟؟ميگم لحظيه ايستادن قلب كوچك فرزندم*محمد*،،.......
نویسنده :
بهار.مامانه عاشق
20:41
انتظار
کودک زیبای من*جایت در کنارمان خالیست،،،بابایی و منو مریم جون ،دستامونو بردیم بالا از خدا خواستیم که واسه همیشه بیای پیشمون،،، ...
نویسنده :
بهار.مامانه عاشق
18:30
خواب دیدن دایی
دیشب دایی در مورد بارداری من خواب دیده بود،،،امیدوارم تعبییرش خوب باشه ...
نویسنده :
بهار.مامانه عاشق
18:28